×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

harfe del

http:t4nha.baxblog.com)

قاصدک

ساكت‌ و ساده‌ و سبك‌ بود؛ قاصدكی‌ كه‌ داشت‌ می‌رفت.

فرشته‌ای‌ به‌ او رسید و چیزی‌ گفت:

قاصدك‌ بی‌تاب‌ شد و هزار بار چرخید و چرخید و چرخید.

قاصدك‌ رو به‌ فرشته‌ كرد و گفت: اما شانه‌های‌ من‌ ظریف‌ است.

زیر بار این‌ خبر می‌شكند.

من‌ نازك‌تر از آنم‌ كه‌ پیامی‌ این‌ چنین‌ بزرگ‌ را با خود ببرم.

فرشته‌ گفت: درست‌ است، آن‌ چه‌ تو باید بر دوش‌ بكشی‌ ناممكن‌ است‌ و سنگین؛

حتی‌ برای‌ كوه. اما تو می‌توانی، زیرا قرار است‌ بی‌قرار باشی.

فرشته‌ گفت: فراموش‌ نكن!

نام‌ تو قاصدك‌ است‌ و هر قاصدكی‌ یك‌ پیام رسان .

آن‌ وقت‌ فرشته‌ خبر را به‌ قاصدك‌ داد و رفت‌ و قاصدك‌ ماند

و خبری‌ دشوار كه‌ بوی‌ ازل‌ و ابد می‌داد.

حالا هزاران‌ سال‌ است‌ كه‌ قاصدك می‌رود،

می‌چرخد و می‌رود،

می‌رقصد و می‌رود و همه‌ می‌دانند كه‌ او با خود خبری‌ داد.

***


دیروز قاصدكی‌ به‌ حوالی‌ پنجره‌ات‌ آمده‌ بود.

خبری‌ آورده‌ بود و تو یادت‌ رفته‌ بود كه‌ هر قاصدكی‌ یك‌ پیام آور است.

پنجره‌ بسته‌ بود، تو نشنیدی‌ و او رد شد.

اما اگر باز هم‌ قاصدكی‌ را دیدی، دیگر نگذار كه‌ بی‌خبر بگذارد و برود.

از او بپرس‌ چه‌ بود آن‌ خبری‌ كه‌ روزی‌ فرشته‌ای‌ به‌ او گفت‌ و او این‌ همه‌ بی‌قرار شد

 

شنبه 18 اسفند 1391 - 9:48:34 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


دریا


آرامش واقعی


خدایا به دل نگیر


هفت سین


مرغ شیدا


خلیج فارس


بوی ناب آدمیت


حرف دل


پیاده از کنارت گذشتم


هرزه کیست؟


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

200772 بازدید

50 بازدید امروز

74 بازدید دیروز

439 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements