واژه ....واژه.....واژه....
فکر تسلسل بی صدای واژه است..
گلچین فکر های خوانا...
و خیال توست که بالـ ـَم می گیرد...
...
... سوت....سوت....سوت.....
می زنم برّه ای را از درهم و برهمی دهخدا.....
جلوی آینه ...گاهی تمجید...گاهی تحقیر می شود....می رود..
سوت می زنم..خاطره ای را..از پستوی لحظه های عتیقه ات...
می آید...حس می شود...لمس می شود....می رود...
...
داد.....داد.....داد....
می زنم شب های بی خوابی ام را روبروی خودم...
خودمی که انتهای غصه هایم به انتظار نشسته..
درست روی خط شروع دوباره.....روی لحظه مرگ...
برایش می زنم...خون مردگی ام....
چه شد!!!؟؟
مردی توی شقیقه خیال هایت گیر کرد!!؟؟
خیالت واقعا جاودانه ها برای ماست..یا آن ور افق کسی برای ما دست تکان می دهد...
هه ....
نه عزیز دلم..
ما هم مشمول قانون رو به انقراضیم...
روزی می آید الاغ ها روی دیوارهای باغ وحش هایشان می نویسند...
"لطفا با انسان ها مهربان باشید"
********************************************************************************
خانه باشد طلبت شانه ی دوست کجاست ؟
نیستید آگــه از این زخم از آنک مار ادبار شما را نگــــــــــــــــزید
درزی مفلس ومنعم نه یکیست فقر از بهر من این جامه بریـــــــد
مادرم دست بشست از هستی دست مهــــری به سر من نکشید
شانه مـوی من انگشت منست هیچکس شانه برایم نخــــــــــرید
خوش بود بازی اطفــــــــال ولی هیچ طفلیم به بازی نگــــــــــــزید
بهره از کودکی آن طفل نبــــرد که نه خندیدونه جست ونه دویـــد
رسالت ما بیدار کردن وجدان ها
و تلنگر زدن به قلب هایی است
که محبت در آنها خاک گرفته,
انسانیت را به خود و دیگران یاداوری کنیم
200807 بازدید
85 بازدید امروز
74 بازدید دیروز
474 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian